کجای قصه خوابیدی ، که من تو گریه بیدارم...
اول نوشت: خوب یا بد! در پست بعدی ، فایل صوتی بعضی از شعرهایم برای دانلود قرار خواهد گرفت.
میان نوشت: این پست هیچ ارتباطی به عید و سال نو ندارد
آخِرنوشت: این شعر تقدیم می شود به همه ی فسیل های عزیز سرزمینم که اگر چه شعرهایشان مدت هاست که منقرض شده است اما همچنان به زاد و ولد مشغولند!
اسم من توی شلوغی دلت گم میشد
عشق بازیچه ی هر روزه ی مردم میشد
شعر عرفانی تو «مست» به یک «خُم» میشد!
کمتر از عشق بگو ، کم بکن آزارت را
با لب و سینه ی زن ، سبک جدا ساخته ای
به تمام ادب و شعر ، تُف انداخته ای
سکه ها بُرده ولی مردی خود باخته ای!
پس بگیر از لب من ، بوسه ی کشدارت را
«آستین» و یقه ات بسته ، مؤدب باشی
هرکجا شعر جدید است ، معذب باشی
بین صد «درد» فقط منتقد «لب» باشی
گرچه سخت است که قایم بکنی «مار»ت را
هر کسی گفت که: «احسنت!» ، عنایت کردی
هر کسی منتقدت بود ، شکایت کردی
به همین سبک فسیلی ت ، قناعت کردی!
دود کن توی هوا بسته ی سیگارت را
شاعر ملی یک مشت خر و خُل بودی
نقش یک شخصیت خوب ، در این رُل بودی
همه ی شعر فقط شمع! فقط گُل بودی!
گل من! ما که ندیدیم به جز خارت را!
یک عمر به دنبال پزشکی بودم